نام:Justin Drew Bieber
متولد 1 مارچ 1994 (3 اسفند 1373 )
قد: 164
رنگ چشم: قهوه ای
سرگرمی ها: فوتبال بسکتبال اسکیت گلف! (بچه ورزشکاره!!!)
رنگ مورد علاقه: آبی و بنفش
ساز مورد علاقه: گیتار و پیانو
عدد مورد علاقه:6!
خواننده های مورد علاقه: کریس براون (Chris Brown) آشر (Usher) تی بن Ti bone و ...
برنامه ی تلویزیونی مورد علاقه: امریکن آیدول (AMERICAN iDOL)
اسم مامانش پتی PATTY اسم باباش جرمی Jeremy Bieber که وقتی جاستین خیلی کوچیک بوده طلاق گرفتن! نا خواهری: جازمین نابرادری:جکسون
اسم دوستای صمیمیش: رایان و کریستین
اسم سگش: سمی sammy
غذای مورد علاقه: ماکارونی و از چیزای شیرین هم خوشش میاد
شکلات مورد علاقه: مارس Mars
نوشیدنی مورد علاقه: آب پرتغال
از سبزیجات خوشش میاد!
دانش آموز ممتاز و درس ادبیات انگلیسیس هم از همه ی درساش بهتره!
جاستین به چشم ها و لبخند یک دختر توجه میکنه و از دخترایی که شوخ طبع اند خوشش میاد!
از بستنی کاکائویی خوشش نمیاد!!!!!!!!!
وقتی 13 سالش بود توی مراسم رقص مدرسشون اولین بوسشو کرد! (توی آمریکا در ماه های سپتمبر و اکتبر یه مراسم رقصی هست که البته فقط برای راهنمایی ها و دبیرستانیاس ابتدائیا ندارن که تو این مراسم باید لباس مجلسی بپوشن و با date شون برقصننننننننن! wow اونا جشن دارن مام داریم!)
میتونه طبل و شیپور و گیتار و پیانو بزنه!! (خجالت بکشیم!)
دست چپه!
حالا این که چطوری خواننده شد خیلی جالبه!
جاستین کلا" به آواز و خوانندگی و اینا علاقه ی زیادی داشت وتوی یه مسابقه ی خوانندگی محلی خودشون شرکت کرده بودو مامانش هم از خوندنش فیلم میگرفت و میزاش یوتوب! بیشترم آهنگای آشر و کریس براون اینارو میخوند! تا اینکه مامانش دید خیلی بیننده هایه ویدئو هاش زیاد شده پس بزام ویدئو گرفت و گذاشت تو یوتوب تا اینکه اسکوتر براون Scooter braun کشفش کردو رفت به usher معرفیش کرد.آشر هم خوندنشو دید خوشش اومد و بردش لس آنجلس تا برای مدیر یکی از شرکت هایی که خواننده ها باهاشون قرار داد بستن =Island def Jam (مثله hollywood record deals و اینا میدونین که چی میگم؟) و این اتفاقات 7 ماه بیشتر طول نکشید و جاستین به رویاهای خود دست یافت!!!! ( راستی جاستین توی استانفورد-اونتاریو ی کانادا زندگی میکرده که الان آتلانتا هستن توی آمریکا) اصلا فکر نمیکرده این اتفاقات واقعا میفته و همینجوری دوروبره خونش و آهنگ میخونده واسه خودش!
جاستین میگه که:
اولین بار که اسکوتر اومد دنبال من که بریم آتلانتا (13 سالش بوده)و منو ببره پیش آشر. آشر داشت ماشینشو پارک میکرد. و اولین بارم بود که یه سفر خارج از کشور میکردم! منم که آشر دیدم بهش گفتم: سلام آشر من عاشق آهنگاتم میخوای یکیشونو برات بخونم؟؟ آشر گفت: نه رفیق کوچولو بیا تو بیرون سرده! ( هاهاها! ضایه شدهه (
Hey Usher, I your songs, do you want me to sing you one?' He was like, No little buddy, just come inside, it's cold out
الان هم جاستین و آشر باهم دوستنو جاستین میگه من همیشه اذیتش میکنم میگم یادته روز اول چطوری منو ضایه کردی!
جاستین میگه من میخوام به همه بگم که شما میتونی هررر کاریو بکنین اگه ذهنتون بزارید براش ( توهمو تصور باورو میگه ما اصلا خانواده ی پولداری نبودیم و من خیلی معمولی بزرگ شدم . من چیزهایی رو که بقیه ی بچه ها داشتنو نداشتم ( آخی دلم سوخت) و فکر کنم باعث شده که الان انسان قوی تری باشم! و میخوام برم کالج و شخص بهتری بشم!
یگانه فرزند شهید است
این روزها در فضای موسیقی پاپ کمتر کسی است که درباره محسن یگانه حرف نزند.
در عوض بسیاری از حقایق زندگیاش مخفی مانده است. با هم هفت پرده از زوایای مختلف زندگی، کار، هنر، شخصیت و آینده محسن یگانه را مرور میکنیم، مطمئن هستیم این هفت نکته را هرگز نه خوانده و نه شنیدهاید. این شما و این نکات جالب از محسن یگانه.
● متولد اردیبهشت سال ۶۴
اگر بخواهیم سن و سال محسن یگانه را از روی غذای ترانههائی که میسراید و پختگی آهنگها و ملودیهائی که میسازد حدس بزنیم، بدون دیدن چهره این خواننده محبوب تصور میکنیم یگانه باید لااقل در مرز ۳۰ سالگی باشد اما این خواننده خوشصدا هنوز ۲۲ ساله هم نشده و همین که در سن و سال پائین آثار پرمغزی را میسازد، نشان میدهد خواننده مستعدی است و به درستی توانسته استعدادهای خود را در مسیر پیشرفت قرار دهد. محسن یگانه متولد ۲۳/۲/۱۳۶۴ است. او که در شهرستان گنبد متولد شده، میگوید مثل اغلب متولدین اردیبهشت آدمی احساساتی است. به شما توصیه میکنیم تاریخ تولد یگانه را به خاطر بسپارید چرا که به زودی ۲۳ اردیبهشت یکی از روزهای ماندگار خواهد شد؛ روز تولد یک ستاره پاپ
● فرزند یک شهید بسیجی
محسن یگانه زیاد دوست ندارد درباره پدر شهیدش صحبت کند چرا که میترسد عدهای به اشتباه فکر کنند او دنبال بهرهبردرای از موفقیت "پدر هیمشه زنده در یاد" خودش است. یگانه که زیاد اهل مصاحبه نیست، حتی در صحبتهای خصوصی با دوستانش هم فرزند شهید بودن خود را مخفی میکند اما به هر حال محسن فرزند یک شهید بسیجی است. شهیدی که زمان دفاع مقدس، جذب نیروهای بسیج شد و داوطلبانه به جبهههای حق علیه باطل رفت تا کنار همسنگرانش حافظ این مملکت مقدس باشد. یگانه میگوید: "میخواهم طوری در موسیقی فعالیت کنم که روح پدر بزرگوارم از من راضی باشد". جالب است بدانید وقتی به یگانه پیشنهاد شد به لسآنجلس برود، جواب داد: "مملکتی که پدرم در راهش شهید شد را ترک نمیکنم".
● اهل موسیقی در محیط دانشگاهی و پزشکی
محسن یگانه در حالی به موسیقی روی آورده و آهنگساز و ترانهسرا و خواننده پاپ شده که در خانوادهاش هیچگونه گرایشی به موسیقی وجود ندارد. او که در دوران کودکی و نوجوانی گرایش شدیدی به نمایش و کارهای هنری داشته، بعدها جذب موسیقی میشود بدون آنکه مشوقی در خانواده داشته باشد. البته حالا دیگر او موفق شده رضایت خانوادهاش را جلب کند. مادر محسن استاد دانشگاه است و خواهران بزرگش هم پزشک و دندانپزشک هستند. در چنین خانوادهای طبیعی است خود محسن هم علاوه بر کار موسیقی، دنبال تحصیل در دانشگاه باشد. محسن یگانه دانشجوی مهندسی صنایع است و با اینکه این اواخر به شدت سرش در دنیای موسیقی گرم شده، قصد ترک تحصیل ندارد و نمیخواهد تحصیلات دانشگاهی را نیمهکاره رها کند.
● چراغعلی مدیر برنامههای یگانه است
خیلی از جوانان بااستعداد در عرصه موسیقی و هنر به این دلیل که مشاور خوبی نداشتند و راه درست پیشرفت را پدا نکردند، خیلی زود از خاطرهها محو شدند. یگانه برای آنکه پدیدهای نباشد که زود ناپدید میشود، یک مدیر برنامه حرفهای برای خودش انتخاب کرده به نام علی چراغعلی. یگانه میگوید در دنیای موسیقی آدم سالم، حرفهای و خوشفکر مثل چراغعلی کم پیدا میشود. چراغعلی به لطف تجاربی که در عرصه هنر دارد، این روزها در حال برنامهریزی برای آلبوم مجاز یگانه و همچنین برگزاری کنسرتهای داخلی و خارجی ین خواننده محبوب است. با تلاش چراغعلی جلوی سوءاستفادههائی که تا به حال عدهای از اسم و آثار یگانه میکردند، گرفته شده است. چراغعلی به فکر رو کردن پدیدههائی دیگر در عرصه موسیقی است، جوانانی مثل رهامبخشیان.
● چشمهای خیس من، بهار ۸۶ در بازار
محسن یگانه آلبوم "سال کیسه" که بهطور غیرمجاز به بازار آمد و خیلی زود ترانههایش بر سر زبانها معروف شد، شهرت یافت. یگانه اصلاً دوست نداشت وارد بازار غیرمجاز شود اما وقتی چند اثر او به سرقت رفت و یگانه متوجه شد عدهای در حال سوءاستفاده هستند و میخواهند کارها او را به اسم خودشان به مردم عرضه کنند، ناچار شد خیلی فوری کارهایش را جمع و جور کند و در آلبوم سال کبیسه به بازار بفرستد. یگانه این بار قصد ورود به بازار مجاز پاپ را دارد و با کمک مدیر برنامههایش در حال گرفتن مجوز است و خوشبختانه در این راه موفق بوده و میتوان امیدوار بود اولین آلبوم مجاز این آهنگساز خوشذوق و خواننده خوشصدا، بهار ۸۶ در بازار باشد. نام آلبوم جدید محسن یگانه به احتمال فراوان "چشمهای خیس من" خواهد بود.
بیوگرافی محسن یگانه از زبان خودش:
به نام او...
من محسن يگانه هستم.متولد ۲۳/۲/۱۳۶۴ هستم.كار موسيقي رو به صورت حرفه اي از سال 79 با نواختن گيتار شروع كردم.اما در همون ابتداي كار وقتي با سختي هاي اين كار روبرو شدم براي مدتي قصد داشتم به كلي موسيقي رو ادامه ندم.
اما مايوس نشدم و از اون به بعد كار رو جدي دنبال كردم و خيلي زود تر از اون چيزي كه فكرشو مي كردم نواختن گيتار رو به صورت حرفه اي فرا گرفتم و 2 سال بعد كيبورد رو هم شروع كردم تا امروز كه قطعات گيتار آلبوم محسن چاوشي رو اجرا كردم.اما آهنگسازي رو كه به نظر خودم بهترين شاخه ي موسيقيه از 2 سال پيش به صورت جدي شروع كردم.تا امروز كه براي ديگر خواننده ها هم آهنگ مي سازم و شعر ميگم.
از جمله محسن چاوشي (تراك آهاي خبر نداري) .حامد هاكانو فرزاد باقري
اما طي اين دو سال حدود 30 تا شعر گفتم و حدود 40 آهنگ كه هر كدوم براي من تك تك ارزش چند بار گوش كردن رو داره ساختم. اما آشنايي من با محسن چاوشي منو به سطح كاري بالايي رسوند و از اون به بعد قدرت آهنگهام بيشتر و بيشتر شد كه جاداره از محسن تشكر كنم.
بیوگرافی ارمیا هنرجوی آکادمی گوگوش+تصاویر ارمیا
سن: ۳۱ سال
متولد: خمین – ایران
ارمیا در آلمان زندگی میکنه. از بچگی دوستدار موسیقی بوده ولی موسیقی سنتی رو بیشتر از همه سبکهای دیگردوست داره.ارمیا فوق لیسانس فلسفه رو از دانشگاه تهران گرفته.
همیشه در حال خوندن بوده ولی نه به صورت حرفه ای و هیچ وقت فکر نمیکرده که بتونه این شجاعت رو داشته باشه که یک روزی بیاد و در این برنامه شرکت کنه.ارمیا میگه که همسرم همیشه به من میگه: با روسری هم میشه خوند!
او میگوید ‘که تناقضی بین خوانندگی و حجاب وجود ندارد.
روز آکادمی فقط با یک کوله پشتی اومدم اینجا و حالا قبول شدم
عکس های ارمیا هنرجوی آکادمی گوگوش
عکس ارمیا
عکس ارمیا
عکس ارمیا
عکس ارمیا
عکس ارمیا
عکس ارمیا
عکس ارمیا
عکس ارمیا
بیوگرافی و عکس های ادل (adele)
خلاصه ای از بیوگرافی ادل:
نام کامل: آدله لائوری بلو ادکینز (Adele Laurie Blue Adkins)
شهرت : ادل
تولد: ۵ می ۱۹۸۸
ملیت : انگلیسی
سبک موسیقی : سول، بلوز
محل زندگی : شمال لندن
فعالیت ها : وکال، گیتار
اوایل زندگی ادل: او اهل تاتنهام در شمال لندن است و متولد ۱۹۸۸ است یعنی الان درست ۲۴ سال دارد او از یک مادر نوجوان متولد شد و حتی معلوم نیست که پدر وی بعد از تولد او کجا رفت. او میگوید که خوانندگی و خواندن را از سن چهار سالگی با صدای وسوسه انگیزش شروع کرده ! ادل به دختران ادویه اشاره میکند که انها یک تاثیر بزرگ در اشتقیاق وی برای علاقه به موزیک بودند ،او اعلام میکنم هر چی که الان هستم اونها منو به اینجا رسوندن !
سیمون کانکی نام مردی است که این روزها با او همه جا دیده میشود. گفته میشود آنها در بنیاد خیریه ای همدیگر را ملاقات کردند. این مرد مطلقه است و یک دختر ۵ ساله از ازدواج اولش دارد.
شهرت جهانی ادل بیشتر به دومین آلبوم استودیوییاش با نام «۲۱» که در ۲۱ ژانویه ۲۰۱۱ منتشر شد برمیگردد. این آلبوم رکورد طولانیترین مدت صدرنشینی در جدول پرفروشترین آلبومهای موسیقی در بریتانیا را در کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت کرد.
در سال ۲۰۰۸ آلبوم «۱۹» توسط ادل منتشر شد. نام این آلبوم از آن جایی که ادل آن را در سن ۱۹ سالگیاش ضبط کرد، ۱۹ نامیده شد. ۱۹ اولین آلبوم استودیویی ادل است. این آلبوم در سال ۲۰۱۱، با آن که هنوز ۳ سال از انتشار میگذشت، چهارمین آلبوم پرفروش سال ۲۰۱۱ در بریتانیا شد.
ادل در سن ۱۹ سالگی بر اثر بیماری خونریزی تارهای صوتی عملهای متعددی انجام داد که در نتیجه تعدادی از کنسرتهای او نیز لغو گردید اما او از طرفداران خود عذرخواهی کرد و قول داد پس از بهبودی کامل دوباره کنسرتهایش را برگزار کند. همچنبن طرفداران ادل بی صبرانه منتظر به روی صحنه آمدن دوبارهی او هستند و اهداء جوایز گرمی میتواند بهترین شانس آنها باشد.
ادل در ۲۴ ژانویه ۲۰۱۱ آلبوم «۲۱» را منتشر کرد، که برای ۱۸ هفته نخستین آلبوم پرفروش بریتانیا (هرگز زنی در تاریخ موسیقی بریتانیا به چنین رکوردی دست نیافته است) و ۱۳ هفته پرفروشترین آلبوم ایالات متحده بود. آلبوم ۲۱ در ۲۴ کشور جهان در رتبهٔ نخست جدول آلبومهای پرفروش بوده و در مجموع ۱۳ میلیون نسخه از آن به فروش رفته است. این آلبوم با فروش ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار نسخه، پرفروشترین آلبوم سال ۲۰۱۱ در بریتانیا است.
ادل در ۵۴اُمین مراسم جایزه گرمی که در سال ۲۰۱۲ برگزار شد، برندهٔ ۶ جایزه شد که جایزههای «آلبوم سال»، «ضبط سال» و «ترانهٔ سال» از جمله آن بود. به این ترتیب، ادل دومین زن تاریخ است که توانسته در یک شب، تعداد ۶ جایزهٔ گرمی را برنده شود. همچنین او در سال ۲۰۰۹ برندهٔ جایزهٔ «بهترین هنرمند جدید» از همین مراسم شده بود. به همین دلیل او سومین هنرمندی است که موفق شده در طول دوران هنریش، ۴ جایزهٔ بزرگ مراسم گرمی را برنده شود.
طراحان ایرانی همیشه در صحنه طراحی های ماشین ها حضور داشته اند این بار نیز یکی دیگر از طراحان جوان کشور خودرویی را برای شرکت کیا طراحی کرده است.
به گزارش همراهان نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران، طرح های بسیار زیادی برای ماشین های دنیا وجود دارد و البته برخی از آن ها به بازار نیز می رسند ولی برخی دیگر همچنان بر روی کاغذ هستند.
برای دیدن ای مطلب به ادامه مطلب روجوع کنید
چرا خانمها هر اتفاق کوچکی در زندگی را به بهانه ای برای گرفتن هدیه تبدیل میکنند. ما آقایان بعد از یک روز کاری عادی و کاملا خسته با تصور فقط یک شام ساده به منزل می آییم. اما صحنه ای را که با آن مواجه میشویم ما را شوکه میکند.
۱. ساگرد گرفتن برای هر چیز کوچکی
به گزارش ایران ویج ، چرا خانمها هر اتفاق کوچکی در زندگی را به بهانه ای برای گرفتن هدیه تبدیل میکنند. ما آقایان بعد از یک روز کاری عادی و کاملا خسته با تصور فقط یک شام ساده به منزل می آییم. اما صحنه ای را که با آن مواجه میشویم ما را شوکه میکند. چه کار غلطی انجام دادهیم؟ آیا تولدش است؟ آیا تولد خودم است؟ نخیر، امروز سالگرد روزی است که برای اولین بار به یکدیگر نگاه کردیم. خانمهای عزیز لطفا دست بردارید. ما همینکه توانستیم روزهای قرارمان را به یاد داشته باشیم کلی هنر کرده ایم.
۲. پر کردن تخت از کوسن
اگر فکر میکنید که تخت برای خوابیدن است اشتباه میکنید. ما به امید یک خواب راحت به سمت تخت میرویم اما با کوهی از کوسنها که به صورت کاملا استراتژیک جایسازی شده اند مواجه میشویم، به نحوی که هیچ جایی برای خود ما وجود ندارد. ما به هیچکدام از کوسنهای قلبی شکل یا پرزداری که فقط باعث عدسه کردنمان میشود احتیاجی نداریم. فقط یک بالش ساده برای خوابیدن می خواهیم. لطفا این بیماری “اختلال کوسن وسواسی ” را کنار بگذارید.
۳. پرسیدن مداوم جمله: به چی فکر میکنی؟
این یک روش کاملا کلاسیک زنانه است تا ما مردان را وادار به اعتراف کنند که در آن لحظه خاص به آنها فکر نمی کردیم. این سوال دقییقا در زمانی که از کنار هم بودن لذت میبریم و درست لحظه ای که اصلا انتظارش را نداریم مطرح می شود. این اتفاق آنقدر سریع می افتد که هیج زمانی برای فکر کردن نداریم و قبل از آنکه متوجه شویم متهم به فکر کردن به نامزد قبلیمان می شویم! این سوال روشی بسیار ظریف است تا به ما این پیام را برساند که ما حق داشتن افکار خصوصی را نداریم.
۴. گفتن جمله “خوبم” وقتی که ناراحت هستید.
همسرم در حالیکه من در حال تماشای فوتبال بودم جلوی تلوزیون ایستاده بود و به همین دلیل کمی بحثمان شد. از آن پس هرگونه مشکلی را که فکرش را بکنید به یادش آمده است. پرسیدم: خوبی؟ اما او همان جمله منفعل تهاجمی که معمولا با یک سکوت همراه می شود را گفت: خوبم!
اگر از چیزی ناراحت هستید آن را مستقیم بیان کنید تا ما هم بتوانیم آن را حل کنیم. البته راه بهتری هم وجود دارد: لطفا مشکلات را یکی یکی بازگو نکرده و بگذارید ما فوتبالمان را تماشا کنیم!
۵. بیش از حد احساساتی بودن
شما در مراسم ختم، مراسم عروسی، به خاطر فیلمهای شاد و غمگین گریه می کنید. ما مردها نمیدانیم در زمانیکه شما تمام پیراهن زیبا و اطو شده ما را با اشکهای خود خیس می کنید، چه کاری می توانیم انجام دهیم. اصلا این همه اشک را از کجا می آورید؟ به عقیده ما مردها، خانم ها می توانند در سال یک روز مخصوص گریه کردن داشته باشند. آنها میتوانند در این روز دور هم جمع شده و تمام ۲۴ ساعت را گریه کنند تا برای ۳۶۴ روز باقیمانده نرمال رفتار کنند.
۶. مداوم صحبت کردن
ما مردها شنیده ایم که خانمها روزانه حدود ۲۰.۰۰۰ کلمه صحبت می کنند. خوب برای ما قابل درک است که این وظیفه روزانه باید حتما انجام شود. اما چرا همیشه در بدترین زمان ممکن این کار را میکنید؟ مثلا همسر من، درتمام طول آن مهمانی خانوادگی که واقعا باید صحبت می کرد و آن سکوت اذیت کننده را می شکست ساکت بود و درست زمانیکه من و دوستانم در میانه یک بازی بسیار هیجان انگیز بودیم شروع به تعریف کردن از نحوه نشستن گربه همسایه کنار بوته گل رز کرد! عذاب آورترین قسمت ماجرا اینجا بود که او داشت به طور مفصل راجع به صاحب گربه که در سو پرمارکت سر خیابان مشغول به کار بود صحبت می کرد. خانمهای عزیز، لطفا زمان مناسب برای صحبت کردن را تشخیص دهید و لطفا فقط اصل کلام را بیان کنید.
وی با بیان اینکه در فاز نخست تولید دو مدل تبلت ایرانی وارد بازار ایران میشود که قیمتهای آن نصف قیمت تبلتهای مشابه خارجی در بازار است، افزود: تبلت ۷۰۰ دیمو با برخورداری از صفحه نمایش ۷ اینچی با قیمت ۳۹۰ هزار تومان و مدل دیمو ۹۰۰ با برخورداری از صفحه نمایش ۹ اینچی با قیمت ۵۸۰ هزار تومان در اختیار مصرف کننده قرار میگیرد.
برای مشاهده بیشتر به ادامه مطلب روجوع کنید
منبع: PECHAK.ROZBLOG.COM
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند ، کسی را به کسی نیست
آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست
این قافله از قافله سالار خراب است
اینجا خبر از پیش رو و باز پسی نیست
تا آئینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آئینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم ، به تو بر می خورم اما
آن سان شده ام گم که به من دسترسی نیست
آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است
حیثیت این باغ منم ، خار و خسی نیست
امروز که محتاج توام ، جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است
وقتی همه ی بودن ما جز هوسی نیست
ه.ا.سایه
دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست
تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست
قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست
گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست
آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن
من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست
من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست
فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق مرا، خوب ترینم! کافی ست ...
بیا تا قصه نیمه تمام عشق را با شیرینی به پایان برسانیم
برگرد تا قصه من و تو پایانش تلخ و غم انگیز نباشد
دلم برای لحظه های دیدار با تو تنگ شده
چه عاشقانه نگاهم می کردی و حرف می زدی
چرا رفتی از کنارم؟
تو رفتی و من تنهای تنها در این دنیای بی محبت
با چند خاطره ماندم
برگرد تا دوباره آن خاطره های شیرین باهم بودن تکرار شود
دلم بد جور برای تو برای حرف هایت تنگ
صدای خنده هایت تنگ شده
با آمدنت من را دوباره زنده کن
واحساس را دوباره در وجودم شعله ور کن
تا عاشقانه تر از همیشه از تو آن عشق پاکت بنویسم
چطور بگم که دلتنگ توام تویی که مونس شب های دل بی قراری ام بودی
چطور بگم که باغ دلم به غم نشسته واز دوری تو دلتنگ شده؟
چطور بگم که وجود تو... گرمای صدای دلنشین توبه من آشفته
زندگی می بخشه؟
چطور بگم که این دل بی طاقت بهانه تو را می گیرد؟
چطور بگم که دستانم گرمی دستانت را می خواهد؟
ای تنهاترین ستاره زندگی من
پشت پنجره دل تنگم به انتظار لحظه با تو بودن می مانم
تا با آمدنت دل بی قرارم را آرام کنی

صفحه قبل 1 صفحه بعد